دوشنبه، مهر ۰۴، ۱۳۹۰

بخاطر دینم از تمام فعالیت های اجتماعی محروم بودم + گفتگو

.
در سالهای اخیر و با گسترش رسانه های صوتی و تصویری و دسترسی آسان به منابع اطلاعاتی در اینترنت، زمینه ی مناسبی برای تبلیغ ادیان در ایران فراهم شده است. در اینجا گفتگویی با یكی از هنرمندان مسیحی كه هنر و صدایش را در خدمت اشاعه كلام مقدس انجیل داده  جلب می كنیم .  در این راه مشكلات بسیاری از سوی ماموران امنیتی برایش ایجاد شده است  كه در نهایت منجر به خروج وی از كشور شد.
آژانس خبری مسیحیان ایران «محبت نیوز»؛
تعقیب، آزار، دستگیری، شکنجه و کشتن افراد دگر اندیش، مسئله ایست که گویی برای حاکمان رژیم اسلامی ایران به یک امر طبیعی و عادی تبدیل شده است. 

آنان که قدرت و بقای حکومت خود را در مسلمان انگاشتن همه ی افراد جامعه می بینند، با استناد به احکام شریعت اسلامی، به خود اجازه ی ورود به حریم خصوصی و تفتیش عقاید افراد را می دهند و در خصوص کسانی که از اسلام به ادیان دیگر روی آورده اند، با شدت تمام به اجرای حکم می پردازند.
همین مسئله باعث شده است تا پیروان سایر ادیان، برای ترویج و بیان  آزادانه ی اعتقادات دینی خود در ایران با محدودیت های زیادی روبرو باشند. در سالهای اخیر و با گسترش رسانه های صوتی و تصویری و دسترسی آسان به منابع اطلاعاتی در اینترنت، زمینه ی مناسبی برای تبلیغ ادیان در ایران فراهم شده است.
"آرین ریس باف" از نوكیشان مسیحی است که با استفاده از هنر خود و تکنیک های نوین اطلاع رسانی، سعی در ترویج عقایدش و رساندن پیام "محبت مسیح" به ایرانیان دارد، اما او نیز از گزند مزدوران امنیتی جمهوری اسلامی در امان نبوده است. شرح ماجرایی که بر او گذشته را در مصاحبه ای اختصاصی که با خبرنگار "محبت نیوز" آژانس خبری مسیحیان ایران انجام داده است می خوانید.
سوال - لطفن خودتان را معرفی کنید و بفرمایید چه مدت است که مسیحیت را بعنوان اعتقاد قلبی خودتان پذیرفته اید؟
آرین ریس باف هستم، متولد 1355-تهران و مدت 11 سال است که به مسیح ایمان آورده ام.
- چرا مسیحیت ؟
زمانی که مسلمان به حساب می آمدم، همیشه بخاطر ناتوانی در اجرای درست احکام دینم احساس گناه می کردم که شاید این مشکل از خود من نبود، چون من هم مثل همه ی انسانهای دیگر سعی می کردم درست و سالم زندگی کنم اما این را می دانستم که بیشتر کارهایی که انجام می دهم مطابق با احکام اسلام نیست و سنگینی گناهی که از این بابت احساس می کردم آنقدر زیاد بود که ترجیح می دادم به مسئله ی دین در زندگی ام کمتر فکر کنم و حتی در یک دوره خودم را بی دین می دانستم. اما از زمانی که با مسیح آشنا شدم و در سایه ی محبت ی که او برای بشر به ارمغان آورده قرار گرفتم، تمام آن احساس گناه در من از بین رفت و به آرامشی که برای رسیدن به یک زندگی سالم لازم است رسیدم و این برایم منطقی تر و قابل درک تر است که پروردگاری که ما را با عشق آفریده، نیازی به مجبور کردن ما برای ستایش خودش ندارد و عشقش را بخاطر اعمال انسانیمان از ما دریغ نمی کند.
-چگونه با مسیح آشنا شدید.
در سال 2000 میلادی و در روز تولد مسیح، یکی از دوستانم که سالها قبل به مسیح ایمان آورده بود، من را به کلیسایی دعوت کرد و در آنجا یکی از خادمین در مورد این مسئله که چرا خدا انسان شد موعظه می کرد، صحبت هایی که در آنجا شنیدم، چنان تاثیر عمیقی در من گذاشت که همیشه در این فکرم که چگونه می توانم ذره ای از محبت خدا را جبران کنم.
- این مسئله چه تاثیری در زندگی خصوصی و اجتماعی شما داشت.
من از زمانی که پیام مسیح را شنیدم با خودم و با همه مهربان تر شدم. همین هم باعث شده تا در زندگی شخصی ام موفق تر باشم و با دیگران راحت تر رفتار کنم و از اینکه بخاطر انسان بودنم احساس گناه نمی کنم، به آرامش روحی رسیدم و این برایم مانند تولدی دوباره است.
- بعد از ایمان شما به مسیح برخورد دیگران با شما چگونه بود.
برای پدر و مادر من که مسلمان روشنفکری هستند، این مسئله کمی سوال بر انگیز بود و اوایل با حجم زیاد سوالاتشان روبرو بودم، اما به مرور زمان و وقتی تاثیر مثبت آن را در زندگی ام دیدند، مشکلی به وجود نیامد.
در اجتماع اما وضعیت متفاوت بود، من معمولن صحبتی در این مورد نمیکردم اما برای کسانی که متوجه می شدند بسیار جالب و سوال بر انگیز بود و عمومن اشتیاق فراوانی برای آشنایی با مسیحیت نشان می دادند، من واقعن فکر می کنم مردم ایران در مورد مسئله ی دین و حق آزادی انتخاب مذهب، بسیار خوشفکر هستند اما همیشه مشکلات زیادی از سوی حاکمیت اسلامی ایران بر اقلیت های مذهبی تحمیل می شد و همین امر باعث میشد تا با این مسئله با احتیاط بیشتری برخورد کنند.
- برای شما چه مشکلاتی از سوی حکومت ایران به وجود آمد.
بجز مشکلات امنیتی که در این اواخر برایم به وجود آمد، بخاطر نوع کارم که در ارتباط مستقیم با اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی و صدا و سیما بود، همیشه می بایست با احتیاط و محافظه کاری به کارم می پرداختم. چون این ارگان ها عملن حق فعالیت در زمینه های فرهنگی را از اقلیت های مذهبی گرفته اند و هر کجا متوجه این مسئله می شدند کارم را از دست می دادم.
من حتی بخاطر اینکه کارم را از دست ندهم مجبور بودم در مجامع علنی مسیحی شرکت نکنم و با اینکه در گذشته بطور مرتب در جلسات کلیسایی شرکت می کردم، بخاطر موقعیتم از 6 سال پیش تا کنون در جلسات کلیسا های خانگی شرکت می کنم.
- شغل شما چه بود و چه مشکلاتی در محیط کار، برایتان پیش آمده بود.
شغل من دوبله فیلم و گویندگی بود که در کنار آن تدریس گویندگی هم انجام می دادم. من مدتی را بصورت غیر رسمی با روزنامه ی ایران کار کردم و قرار بود که در روزنامه ی ایران بصورت رسمی مشغول فعالیت شوم اما در فرم استخدام وقتی قسمت نوع مذهب را مسیحی نوشتم از کار محروم شدم. در زمینه ی تخصصی ام هم اکثر استودیو های فیلمبرداری و صدا برداری حاضر به کار کردن با غیر مسلمانان نبودند و از همکاری با من بدلیل اعتقاداتم می ترسیدند، البته نه اینکه خودشان اینطور بخواهند، از ترس برخورد های حراست که می توانست برایشان دردسر زیادی به وجود بیاورد و از طرفی حراست صدا و سیما هم اجازه ی کار را عملن از من گرفته بود. در کل، من موقعیت های کاری زیادی را به این خاطر از دست دادم.
- با این وضعیت چطور مخارج خودتان را تأمین میکردید.
در یکی از استودیو های زیرزمینی تهران برای دوبله ی فیلم های یکی از شبکه های ماهواره ای مسیحی، همکاری می کردم، هم مدیر دوبلاژ بودم و هم گوینده. در یک دوره هم در یک سریال تلویزیونی برای همان شبکه بازی کردم، در زمان های دیگر هم به تدریس خصوصی می پرداختم. اما با اینکه درآمد این کار برایم حیاتی بود اما از نظر امنیتی در وضعیت خطرناک تری قرار گرفته بودم.
- وضعیت امنیتی شما در محیط کارتان چگونه بود.
در سال 87 استودیو ی ما شناسایی شد و ماموران اطلاعات من را احضار کردند و تعداد زیادی از دوبله های من که بر روی فیلم های مسیحی بود را از لپ تاپم بیرون کشیدند و پس از گرفتن تعهد کتبی مبنی بر عدم همکاری با شبکه های ماهواره ای فارسی زبان و بخصوص مسیحیان آزاد شدم.
- آیا همه ی این مشکلات باعث نشد تا به راه گذشته برگردید و راحت تر به کار مورد علاقه تان بپردازید.
به هیچ وجه. پس از احضارم و با وجود اینکه تعهد کتبی برای عدم همکاری با شبکه های مسیحی خارج از کشور داده بودم، در سال 89 به پیشنهاد یك موسسه مسیحی برای تولید نسخه ی الکترونیکی کتاب مقدس، جواب مثبت دادم و مشغول برنامه ریزی و ضبط نسخه ی صوتی (آدیوبوک) کتاب مقدس شدم.
جدا از اینکه بشارت دادن برای هر فرد مسیحی یک وظیفه است، من شخصن علاقمند بودم پیام محبت مسیح و همان تاثیر مثبت روحانی که در زندگی خودم داشته را به همه ی دوستان و آشنایان برسانم و ریشه ی تمام مشکلات اجتماعی را در برخورد های کور و متعصبانه با مسئله ی دین می دانم.
- نسخه ی صوتی کتاب مقدس را تا چه مرحله ای تکمیل کردید
ما با یک استودیو زیر زمینی برای انجام کار هماهنگ کردیم بصورتی که شبانه کار ضبط را انجام بدهیم و تا 3 برابر مبلغ معمول هزینه می کردیم تا هم صدابردار با ما همکاری کند و هم راز دار ما باشد.
من 80 درصد کار ضبط را انجام داده بودم و تقریبن کار آماده ی ویرایش و تدوین نهایی بود که ناگهان خبر رسید که تعداد زیادی از دوستانمان را در کلیسا های خانگی که برخی از آنان پشتیبانی و مشاوره را در این پروژه به عهده داشتند، دستگیر کرده اند و مجبور به متوقف کردن کار شدیم.
- این اتفاق در چه زمانی افتاد و چه شد.
این اتفاق همزمان با کریسمس سال گذشته برای تعداد 70 نفر از دوستان ما افتاد و دو نفر از شبانان کلیسا های خانگی نیز در این جریان بازداشت و روانه ی زندان اوین شدند. مدت کوتاهی پس از آن، دفتر پیگیری وزارت اطلاعات من را احضار کرد و سوالاتی در این باره پرسیدند.
-نحوه ی برخورد ماموران اطلاعات با شما چگونه بود و از شما چه چیزی می خواستند.
اوایل رفتار آنها با من بسیار محترمانه بود و بعد سوالاتشان بیشتر در خصوص مسائل مالی من بود و می خواستند بدانند از چه ارگانهایی بابت پروژهای مسیحی سرمایه گذاری می شود. پس از آن تعهدی را که چند سال قبل از من گرفته بودند، سریال تلویزیونی را که در شبکه های ماهواره ای پخش شده بود و من در آن بازی کرده بودم و حتی مصاحبه ای که من با رادیو فردا درباره نحوه به شهادت رسیدن دوستم امیر جوادی فر در کهریزک انجام داده بودم را یاد آوری کردند و من را مورد اتهام جاسوسی برای انگلیس قرار دادند و تهدیدم کردند که به زندان اوین فرستاده خواهم شد.
آنها حتی از پروژه ی کتاب مقدس صوتی هم با خبر بودند و به من گفتند ضبط نسخه ی صوتی کتاب مقدس از این جهت که مبشرین مسیحی وقتی بصورت فرد به فرد بشارت می دهند، در طول یک سال تعداد افراد کمی را می توانند با مسیح آشنا کنند اما تو با تولید و انتشار گسترده ی نسخه ی صوتی کتاب مقدس، میلیون ها نفر را در ایران تحت تاثیر مسیحیت قرار می دهی، پس جرم بسیار بزرگی مرتکب شده ای و باید برای جبران اشتباهاتت با ما همکاری کنی.
آنها دقیقن از شما چه چیزی را می خواستند.
آنها تصمیم داشتند از من بعنوان یک مهره به سود خودشان استفاده کنند. حتی به من پیشنهاد کردند که در ازای همکاری با اداره ی اطلاعات، مبلغی را بصورت ماهیانه به من بپردازند.
بازجوی من که خودش را اسماعیلی معرفی می کرد گفت که لازم است تا در مجامع مسیحی شرکت کنی و کار هایی را که ما از طریق ایمیل برایت ارسال می کنیم انجام بدهی. آنها آدرس منزل، شماره تماس، ایمیل و نام کاربری فیس بوک من را به همراه رمز عبور، از من خواستند و به من گفتند که تا چند روز آینده با شما تماس میگیریم و اطلاع می دهیم که چه کار هایی را باید انجام بدهی و نتیجه را هم از طریق ایمیل باید برای ما ارسال کنی، در غیر اینصورت پرونده ات را برای قاضی ارسال می کنیم و با پرونده ی سنگینی که داری سنگین ترین حکم را برایت صادر خواهند کرد. پس از آن به من اجازه ی خروج از اداره ی اطلاعات را دادند.
پس از آن شما چه کردید.
تصمیم گرفتم کشور را ترک کنم و بلافاصله شروع به جمع کردن وسایل منزلم کردم و آن را تحویل دادم و وسایلم را فروختم تا از ایران خارج شوم.
چگونه از ایران خارج شدید.
بصورت قاچاق از ایران خارج شدم .
در ترکیه با چه مسائلی روبرو شدید.
اما در ترکیه با مشکلات اجتماعی مختلفی مانند برخورد نا مناسب پلیس، عدم اجازه ی قانونی کار، تاریخ های طولانی برای مصاحبه، و اجاره ندادن منزل به افراد مجرد روبرو بودم كه بنظر می رسه این مشكل و حرف دل بسیاری از پناهجویان باشد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر