سه‌شنبه، فروردین ۰۸، ۱۳۹۱

گزارشی ازحمله به منازل شهروندان بهایی در شیراز

article picture
آنچه در زیر می خوانید گزارشی از حمله مزدوران رژیم و بازداشت تعدادی از شهروندان بهایی در شیراز است که یک نسخه از آن برای پارس دیلی نیوز ارسال شده است.
 

در تاریخ 14/11/1390 و 18/11/1390ماموران لباس شخصی که به گفته خودشان طی حکمی از دادگاه انقلاب اسلامی شیراز به منزل تعدادی از بهاییان شیراز مراجعه نمودند ولی در هیچ یک از منازل این حکم رویت نشد و به تفتیش منازل پرداخته و به ساکنان منازل بی احترامی و بی حرمتی کردند و11 نفر از بهاییان شیراز به نامهای سام جابری، یکتا فهندژ، مژده فلاح، فرشید یزدانی، فرید عمادی، پیام تسلیمی، سومیترا ممتازیان، مژگان عمادی، سینا ساریخانی، ایمان رحمت پناه، نیما دهقان را دستگیر کرده
و در انظار عمومی به بازداشتگاه پلاک 100 انتقال دادند و در تاریخ 4/12/1390 هومن زارعی در محل کارش بازداشت شد. طی مراجعات بسیار به دادگاه (دادگاه انقلاب) از دستگیری این افراد اظهار بی اطلاعی کردند و از ورود خانواده هایشان به دادگاه انقلاب جلوگیری به عمل آوردند. سرانجام خانواده ها پس از مراجعات متوالی بعد از گذشت 32 روز به ملاقات این عزیزان رفته و هر خانواده 3 دقیقه وقت ملاقاتی داشتند. در تاریخ 16/12/1390 از خانواده های سومیترا ممتازیان و پیام تسلیمی وثیقه 100 میلیون تومانی خواستند و با قید این وثیقه ها آین دو نفر آزاد شدند. در تاریخ 20/12/1390 که 40 روز از بازداشت گذشته بود آقایان را به بازداشتگاه مرکزی شیراز (عادل آباد) انتقال دادند و خانم ها نیز به کانون اصلاح و تربیت واقع در کین آباد فرستاده شدند و در محیطی بیگانه برای این افراد زندانی هستند. محیطی که عمومی می باشد و کلیه ی خلافکاران از جمله قاتلان، دزدان و قاچاقچیان مواد مخدر نیز حضور دارند. در ملاقات حضوری که داشتند آقایان خبر از برخورد نامناسب بازجویان، ضرب و شتم آنان توسط بازجویان خبر دادند و خانم ها را تهدید کردند و خانواده ها با دنیایی از دلواپسی از سرنوشت آنها روبرو هستند. در تاریخ 27/12/1390 به منازل 7 نفردیگر به نامهای کاووس صمیمی، کامبیز حبیبی، وحید معصومی، میثاق معصومی، سولماز روحانی، خداخواست روحانی، نیلوفر کرمی یورش برده و آقایان کاووس صمیمی وکامبیز حبیبی را دستگیر کردند و به تفتیش منازل پزداخته و لوازم شخصی آنان را به همراه بردندو گفتند که هر زمان که تماس گرفته شد خودشان را سریعاً به پلاک 100 اداره اطلاعات شیراز معرفی نمایند.
..............
گزارشی در مورد بازداشت و وضعیت ایمان رحمت پناه، شهروند بهایی (تصویر بالا)
در روز جمعه 14 بهمن ماه ماموران اطلاعات زنگ منزلشان را زدند و خود را مامور گاز خطاب کرده وارد منزلشان شدند و آنها هر چه اصرار کردند حکم را نشان دهند بدون نشان دادن حکم منزل و ماشین آنها را تفتیش کردند و کل خانواده را در گوشه ای از منزل با اجبار نگاه داشتند. حتی پدر خانواده که مریضی قلبی داشت دچار مشکل شد و تا چند دقیقه کل بدنش شروع به لرزش کرد. و یکی از آنها به پدر و پسر خانواده با گفتن معتاد ولاغر مردنی وسیگاری توهین کرد و انگار آنها قانون های جدیدی برای خود مرسوم دانسته اند. ایمان رحمت پناه که اکنون در بازداشت است آن موقع شیراز نبود و بعد از بازداشت وی روز ها میگذشت و خانواده اش بی خبر از او و به هر ارگانی از جمله دادستان ، معاون دادستان، رئیس دادگستری، امام جمعه، امور سیاسی، امور امنیتی و حتی جاهای مختلف تهران برای اینکه حداقل یک تماس از وی گرفته شود تا از حال او با خبر شوند بی نتیجه بود وآنها هر روز صبح زود از خانه بیرون زده تا بتوانند کاری کنند و در کنار بی اهمیتی مسولین در بعضی مکان ها به خانواده وی توهین و یا حتی در مکان مربوطه با بی احترامی راه نمی دادند و چون اکثر امور زندگی با ایشان بوده بعد از دستگیری مشکلات بسیاری را در زندگی دچار شدند اما برای هر کس که به حضورش میرفتند بی اهمیت بود وانگار انسانیت برای همه مرده بود.تا اینکه بعد از گذشت حدود یک ماه با پیگیری های شدید این خانواده تواستند وی را 3دقیقه ملاقات کنند آن هم بعد از ساعت ها انتظار و در کابین پشت تلفن.و باز پیگییری های مجدد برای اینکه بدانند اتهام وی چه چیز است و برای آزادیش هر تلاشی کردند اما باز بی اهمیت به موضوع. دیگر نزدیک عید شده بود و انگار بازجویی و باز پرسی ایشان تمام شده بود و خوش خیال از اینکه برای عید خانواده در کنار هم خواهند بود که در تاریخ 27/12/90 اتفاقی وحشتناک تر رخ داد نه تنها او را آزاد نکردند بلکه وی را به جایی کثیف و بد انتقال دادند یعنی زندان عادل آباد. آنجایی که جای دزد، قاتل ، معتاد و... است او که بی گناه است آنجا چه باید بکند؟ و به چه حقی؟ جایی که انواع کثیفی، مریضی و حشرات موجود است، قضایی که هیچکس رقبت خوردنش را ندارد، نبود آب گرم آن هم در دو حمام برای این همه زندانی، مکانی سرد و نبود وسایل از جمله پتو به اندازه ی کافی و در کنار اندوهی که خانواده را فرا گرفته بود به هر جا رفتند تا حداقل روز اول عید را در کنار خانواده باشد به درهای بسته خوردند و روز اول عید اشک بجای شوق همراه خانواده وی بود و روز اول عید را در جلوی زندان عادل آباد به سر بردند تا اینکه با لطف رئیس زندان توانستند آن روز عزیز خود را ملاقات کنند باز هم در تلفن و پشت کابین. اما در کنار شوقی که از حضور در کنار او داشتند متوجه شدند که وی مریض شده. و اکنون چندین روز میگذرد و او در زندان و با شرایط بد به سر میبرد.
لینک زیر:داستان وفا، كودك مژگان عمادی يكی از دوازده زندانی اخير بهايی در شيراز+تصویر
http://parsdailynews.com/98393.htm   
 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر