فرهاد ثابتان، به تشریح دیدگاه جامعه بهائی نسبت به دستگیریهای گسترده بهائیان در ماههای اخیر و انتشار کتابی تحت عنوان «نقش بهائیت در فتنه ۱۳۸۸»، پرداخت.
فرزان فرامرزی: یکم خرداد ماه ۱۳۹۰، نیروهای امنیتی ایران با یورش به خانه شماری از بهائیان ایران، ۳۰ تن از آنان را بازداشت کردند. در جریان یورش نیروهای امنیتی به خانه بهائیان، خانه های آنان مورد تفتیش قرار گرفته، کتاب ها و بخشی از اموال شخصی آنان مصادره شد و دستگیر شدگان در شهرهای شیراز، کرج و تهران به بازداشتگاه های مختلف منتقل شدند.
در تیر ماه ۱۳۹۰ مرکز اسناد انقلاب اسلامی، کتاب را با عنوان «نقش بهائیت در فتنه ۱۳۸۸» منتشر کرد. به نظر می رسد تمامی این اقدامات خبر از شروع دور تازه ای از برخورد با شهروندان بهائی در ایران می دهد. در همین خصوص، فرهاد ثابتان، سخنگوی جامعه بهائی، در گفتوگویی با «خانه حقوق بشر ایران» در مورد نظر جامعه بهایی نسبت به چاپ و نشر این کتاب سخن گفته است:
بنابر اعلام تارنمای مرکز اسناد انقلاب اسلامی، آن مرکز اعترافات بهاییان دستگیر شده در اعتراضات سال ۸۸ را در کتابی منتشر کرده است، نظر جامعه بهائی نسبت به انتشار چنین کتابی چیست؟
فکر می کنم که برای اظهار نظر در مورد این کتاب، ابتدا باید آن را بخوانم و بعد در مورد آن اظهار نظر کنم؛ اما صرفاً با توجه به عنوان کتاب و چند کلمه ای که در سایت های مختلف در بارۀ آن دیده ام، باید عرض کنم که ظاهراً این کتاب نمونۀ بارز دیگری از بهائی ستیزی و اقدام های رسمی، گسترده، و از پیش تنظیم شدۀ مقامات ایران علیه شهروندان بهائی است.
فکر می کنید این اعترافات ساختگی باشند؟ آیا شما شواهد و مدارکی دال بر جعلی بودن این کتاب و اعترافات مندرج در آن دارید؟
همانطور که گفتم باید اعترافات ذکر شده را دقیقاً مطالعه و بعد قضاوت کنیم. مثلاً ممکن است که این افراد گفته باشند که بهائی هستند و اذعان به این مطلب از دیدگاه مقامات دولتی اعتراف به نوعی خطا یا گناه محسوب شود.
ولی با توجه به مطالبی که در معرفی کتاب [در تارنمای مرکز اسناد انقلاب اسلامی] نوشته شده، کاملاً مشخص است که منظور از چاپ و انتشار این کتاب زمینه سازی برای متهم کردن بهائیان به جاسوسی، دست نشاندگی از طرف بیگانگان، توطئه علیه جمهوری اسلامی و اتهامات بی اساس، با غرض، و خصمانۀ دیگری است که به راحتی به جامعۀ بهائی وارد می آورند. اعترافاتی که به آن اشاره شده، مثل تمام به اصطلاع «اعترافات» دیگری که از همۀ دگراندیشان و دگرباوران می گیرند، کاملاً بی اعتبار، بی مورد، و فاقد وجاهت قانونی است.
یکی از معیارهای اعتبار اعتراف فردِ متهم این است که باید در حضور وکیل مدافع و تحت نظارت قانونی صورت بگیرد. نه تنها بهائیان، بلکه بسیاری از ایرانیان دگراندیشی که در زندان بوده یا هستند، حتی حق مشاوره با وکیل خود را ندارند، چه رسد به اینکه در مقابل آنها اعتراف کنند. در نتیجه شکی نیست که همۀ این «اعترافات»، اگر اعترافی موجود باشد که باید همۀ آنها را جعلنامه بنامیم، بی اساس بوده و تحت زور و فشار و خشونت به دست آمده.
گذشته از این ها، جعلی بودن این به ظاهر «اعترافات» از آنجا مشخص می شود که بهائیان طبق باورهای دینی خود در سیاست های حزبی مداخله نمی کنند و با هیچ حزب و گروهی ضدیت و خصومت ندارند و به هیچ کسی خشونت نمی ورزند. اما مقامات جمهوری اسلامی پیوسته سعی می کنند که خلاف این را نشان دهند و در نهایتِ وقاحت این شبهه را به مردم ایران القا کنند که بهائیان دشمن ایران و ایرانیانند و قصد دارند ایران زمین را نابود کنند.
بطور کلی، تمام جملاتی که در معرفی کتابِ مذکور آمده پر از تناقض، کینه، بهائی ستیزی، دشمن تراشی، و خصومت است.
دستگیری های گسترده بهائیان مرتبط با موسسه آموزشی آنلاین و اکنون نیز انتشار کتاب اعترافات، پاسخ جامعه جهانی بهائی به این گونه تحریکات چیست؟
جامعۀ جهانی بهائی دستگیری بهائیان و هر دگر اندیشی را، که بدون هیچ توجیه قانونی و بدون توجه به موازین قضائی صورت می گیرد، محکوم می کند.
متأسفانه روند این دستگیری ها از استثنا به قاعده تبدیل شده و امروزه بازداشت های خودسرانه از یک طرف، و حمله از طریق رسانه ها و انتشارات و سایت های اینترنتی از طرف دیگر، به عنوان وسیله ای برای سرکوب دگراندیشان و دگرباوران مورد استفاده قرار می گیرد. واقعیت امر این است که دانشجویان بهائی حداقل سه دهه است که، صرفاً به خاطر باورهایشان، از حق تحصیلات دانشگاهی محروم بوده اند.
این دانشجویان به هر وسیلۀ قانونی، از تماس با مقامات دولتی و سعی در گفتگو با آنها گرفته، تا اعتراض به جامعۀ بین المللی، متوسل شدند که بتوانند تحصیلات خود را ادامه دهند. مسئولین نه تنها به هیچ یک از این درخواست ها و اعتراض های بین المللی پاسخ ندادند، بلکه بیش از پیش به سرکوب بهائیان پرداختند.
شاید هر جامعۀ دیگری در مقابله با این همه ظلم و سرکوب به خشونت متوسل می شد تا حق قانونی و مدنی و اجتماعی خود را مطالبه کند. اما جامعۀ بهائی در مقابل تمام فشارهای وارد بر آنها به اقدام انسان دوستانه ای دست زد و آن ادامۀ تحصیل دانشجویان در منازل خود و به طور خصوصی بود.
اما مقامات دولتی این گزینه را هم به آنها روا ندانستند و مسئولین امور به دستگیری داوطلبانی پرداختند که در این اقدام مشارکت داشتند. آیا ظلمی بیشتر از این می توان برای یک جامعه تصور کرد؟ مسدود کردن همۀ راه های تحصیل برای بهائیان کافی نبود، که حال دست به انتشار کتابی زده شده که به انبوه حملات روزافزون علیه شهروندان بهائی ایران اضافه شود؟
بنظر شما هدف جمهوری اسلامی از انتشار چنین کتابی، دو سال بعد از انتخابات ۸۸ و نام بردن از بهائیان چیست؟
سئوال بسیار مهمی را مطرح کردید. اجازه بدهید که برای یک لحظه فرض کنیم که اعترافی هم صورت گرفته و متهم به جرمی اعتراف کرده است، که البته فرضی است محال چون هیچیک از این اعتراف ها وجهۀ قانونی ندارد، با فرض به چنین اعترافی باید در وحلۀ اول اعتراف به عنوان سند و مدرک در دادگاهی باز و عمومی، و طی روالی قانونی، و در بستر مراحل قضائی مطرح شود نه در کتابی برای ایجاد تشویش اذهان مردم.
به عبارت دیگر وقتی به متهمان حتی اجازۀ داشتن وکیل داده نمی شود، و اگر بشود به وکیل حق دفاع از موکل داده نمی شود، و اگر هم حق دفاع داشته باشد بعد خود وکیل هم به خاطر دفاع از بهائیان، یا دگراندیشان، دستگیر و زندانی می شود، چه لزومی دارد که این اعترافات در کتابی چاپ شود؟
اگر منظور اثبات محکومیت متهم است، که باید جزئیات رونوشت دادگاه با ذکر دادخواست و دفاعیه و دلائل دادستان و خلاصه تمام مراحل قانونی نوشته شود نه فقط اعترافات متهم که اصلاً معلوم نیست تحت چه شرائط دردناکی، و با چه زور و فشاری بدست آمده.
مطمئناً هر خوانندۀ منصفی این چنین اعترافاتی را تحت هیچ شرائطی معتبر و موثق و مستدل نمی داند. تنها دلیلی که چاپ چنین کتابی می تواند داشته باشد، جعل واقعیت، گناهکار نشان دادن بی گناهان، تحمیل تصمیاتی از پیش مشخص شده، تعمیق تنفر و خشونت و دگر ستیزی، و تحمیق مردم ساده لوح و زود باور است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر