۱۳۸۹ صورت گرفت.
جرس با همکاریِ «پیمان روشن ضمیر» یکی از وبلاگ نویسانی که سال گذشته با خلیل یارعلی در زندان کارون هم بند بوده، مصاحبه ای با ایشان انجام داد .«خلیل یارعلی» از نوکیشان مسیحی ساکن اهواز که به اتهام تبلیغ مسیحیت و "ارتداد" توسط وزارت اطلاعات دستگیر و زندانی شده بود در این گفتگو مراحل طی شدن دادگاه و دلیل بازداشت خود را شرح می دهد. وی تصریح می کند: در مراحل بازجویی همواره خود را به عنوان یک مسیحی معرفی می کردم.
در مقدمه این گفتگو آمده است، با وجود آنکه بسیاری از شهروندان نسبت به علنی کردن تغییر آئین خود نگران هستند اما گزارشها و شواهد گوناگون نشان از افزایش محسوس میزان تغییر مذهب بطور پنهانی در بین سطوح مختلف جامعه ایران دارد. در بخشی از مقدمه این مصاحبه آمده است که مرحوم منتظری از مراجع شيعه و منتقد ولایت فقیه در پاسخ به استفتايی درباره تغيير مذهب از اسلام به ديگر مذاهب گفته است که حکم ارتداد شامل کسانی که پس از تحقيق، تغيير عقيده می دهند نمی شود.
قاضی کیاستی رئیس شعبه ۴ دادگاه انقلاب نیز «خلیل یارعلی» را از اتهامات تبرئه کرد و او امروز با در دست داشتن حکم تبرئه به عنوان یک مسیحی در اهواز زندگی می کند .
گفتگو با «خلیل یار علی» شهروند نوکیش مسیحی در پی می آید:
الان ۶ سال است که مسیحی شده ام.
- فکر می کنید چرا وزارت اطلاعات بعد از این همه سال به سراغ شما آمد ؟
من از روز اول تا الان جایی مسیحی شدن خودم را اعلام نکرده بودم، اطلاعات نیز از این موضوع خبر نداشت. در کل دین را یک چیز شخصی می دانستم و بر اساس باورها و یافته های شخصی که ترجیح می دهم در موردشان توضیح ندهم مسیحی شدم ؛ نیازی نبود که همگان دین من را بدانند. اما به هر حال به عنوان یک دیندار با بعضی هم دین های خودم ارتباط داشتم و بعد از دستگیری شدن یکی از آنها در تهران ، بر اساس اعترافات او به سراغ من و مصطفی آمدند . البته همه این دستگیری ها بعد از سخنرانی آیت الله خامنه ای در قم که در مورد اقدام دشمن برای ترویج کلیساهای خانگی در ایران هشدار داده بودند ، انجام شد.
- منظور شما مصطفی شکرالهی است که او نیز توسط وزارت اطلاعات به همین اتهام دستگیر شده بود؟ آیا از پرونده او مطلع هستید؟
بله. به دلایلی که برای خود مصطفی معلوم نیست دادگاه او را برگزار نکردند حتی خود مصطفی به شعبه ۱۲ رفت تا پیگیر پرونده اش باشد به او گفتند برو با تو کاری نداریم . البته وثیقه اش همچنان در اختیار آنهاست.
- خود شما وقتی تغییر دین دادید، آیا پیش بینی بازداشت و زندان را هم کرده بودید؟
نه؛ من سرم در کار و زندگی خودم بود . از صبح تا شب با وانت کار می کنم و بار می برم و آنقدر درگیر زندگی و گرفتاری های آن بودم که بعد از چند سال که از مسیحی شدنم گذشته بود به هیچ عنوان فکرش را نمی کردم بخاطر باورهای شخصی و درونی ام باید به زندان بروم .
- یعنی فعالیت تبلیغی نداشتید و برای همین نگران نبودید؟
همین طور است؛ من چنین فعالیت هایی نداشتم اما توجه کنید که شما به عنوان یک مسیحی حق دارید از مسیحیت دفاع بکنید، اگر کسی چیزی گفت جوابش را بدهید یا اگر شخصی اطلاعات غلطی در مورد باورهای مسیحی دارد و از شما سوال بپرسد شما درستش را به او بگویید. این هیچ ربطی به تبلیغ با هدف عضو گیری یا مسیحی کردن دیگران ندارد. قاضی دادگاهی که من را تبرئه کرد هم با استناد به قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران همین استدلال را داشت که سایر ادیان که در بند ۱۳ و ۱۴ قانون اساسی نامشان آمده و به عنوان اقلیت های دینی در ایران پذیرفته شدند باید حقوقشان رعایت شود و در انجام مراسم دینی خود و تعلیم دین خود آزادند . با این وجود من هیچکدام از این فعالیت ها را نداشتم مگر اینکه مثلن سالی یک بار پیش بیاید که یک دوست از من سوالی بپرسد جوابش را بدهم اما هیچ فعالیتی با هدف مسیحی کردن دیگران یا عضو گیری یا هرچیز شبیه به این نداشتم.
- دستگیری شما چگونه صورت گرفت؟
به من زنگ زدند و گفتند به ستاد خبری اطلاعات مراجعه کنم؛ من هم رفتم و بازداشت شدم . در مورد جزییات بازجویی ها مایل نیستم چیزی بگویم. اما در مجموع هرچه می خواستند بدانند را می پرسیدند و من هم پاسخگو بودم و در بازجویی ها هم گفته بودم که از مسیحیت خارج نشدم.
- وضعیت بازداشتگاه و رفتار بازجویان چگونه بود؟
به هر حال نمی توانم از وضعیت احساس رضایت کنم ، چون تمام مدت با چشم بند و در سلول انفرادی بودم و سلول انفرادی واقعا مشکل است؛ اما رفنار بازجویان با من خوب و محترمانه بود. هیچ ضرب و شتم یا شکنجه یا توهینی در کار نبود، فقط زیاد دروغ می گفتند. البته یک بار هم من را به اتاق شکنجه بردند اتاقی که تخت داشت و شلاق را به من نشان دادند و گفتند اگر همکاری نکنی این امکانات هم اینجا موجود است ولی خب کارشان با من هیچوقت به آنجا نرسید و حتی یک سیلی نخوردم.
دادگاه غیرعلنی با حضور من و وکیلم آقای شموسی و قاضی آقای کیاستی برگزار شد . خود قاضی کیفرخواست را خواند؛اتهام تبلیغ علیه نظام و اقدام علیه امنیت ملی از طریق ترویج مسیحیت به من تفهیم شد. من هم اتهام را نپذیرفتم و گفتم هیچ تبلیغی علیه نظام نکرده ام اصلن کاری به نظام نداشته ام. وکیل هم همین دفاع را کرد و قاضی دفاعیات ما را پذیرفت و مدعیات اطلاعات را نپذیرفت، و با استناد با اصل ۱۳ و ۱۴ قانون اساسی در مورد آزادی اقلیت های دینی حکم بر تبرئه مرا داد . قانونن باید تبرئه می شدم چون در قانون هیچ ماده ای مبنی بر ارتداد نداریم برای همین یه چیز بی ربط را به من بسته بودند. البته راستش بخاطر بعضی شنیده ها زیاد امید نداشتم و واقعن وقتی حکم را گفت احساس بسیار خوبی داشتم. در همان جلسه حکم را به من گفتند و چند روز بعد حکم به صورت کتبی به دفتر آقای شموسی آمد.
- می توانم بپرسم آیا الان مسیحی هستید؟
بله، من مسیحی هستم.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر