جمعه، دی ۱۰، ۱۳۸۹

شكنجه و ضرب وشتم یك نوكیش مسیحی در بازداشتگاه اطلاعات شهریار


به خاطر وجود آثار شكنجه و تنبیه بدنی ماموران اطلاعات با این شرط به این شهروند مسیحی اجازه مرخص شدن از بازداشتگاه را دادند كه اجازه ندارد در این مورد با كسی صحبت كند و برای درمان تن مجروح خود به هیچ پزشك یا بیمارستانی هم مراجعه نكند !

 فرستنده: محمدرضا فرشادفر

بر اساس این گزارش، آقای “علیرضا نجف زاده ” ۲۳ ساله متاهل و دارای یك فرزند نوزاد است . وی ساكن شهرستان شهریار و عضو كلیساهای خانگی كرج می باشد كه در مهرماه سالجاری پس از این كه بخاطر ایمان و فعالیت های مسیحی خود توسط ماموران امنیتی مورد شناسائی قرار گرفت، بمدت ۳ روز تحت بدترین نوع شكنجه های روحی و جسمی به سر برد .
همچنین منابع مسیحی در كرج و شهریار تائید میكنند كه “علیرضا” یك شهروند ساده و ایماندار مسیحی متعهد است كه برای گذران زندگی شرافتمندانه كار میكند و اوقات فراغت خود را صرف توزیع كتاب مقدس مینماید .وی همچنین بر اساس تعلیم كتاب مقدس اوقاتی را نیز صرف كمك به كسانی نموده كه دارای مشكلات هستند .
 
این نوكیش مسیحی كه اكنون برای حفظ جانش خود را به مكان نسبتن امنی در خارج ایران رسانده در باره آنچه اتفاق افتاده به گزارشگر “محبت نیوز” گفت:
مدتی بود كه احساس میكردم ماموران حكومتی از روی شماره تلفنم من را شناسائی كرده اند چون آن شماره تلفن برای دریافت سفارش كتاب مقدس و كمكهای اجتماعی به نیازمندان در میان بسیاری پخش شده بود و نزد عده زیادی یافت می شد .
در روز ۴ مهرماه سالجاری( ۲۶ سپتامبر ۲۰۱۰ ) وقتی غروب به خانه باز میگشتم احساس كردم اطراف خانه توسط افراد مشكوكی تحت نظر است . به همین دلیل به خانه نرفتم و از آن منطقه دور شدم . همسرم كه آخرین ماههای بارداری را طی میكرد در خانه بود . چند ساعت بعد وقتی به او تلفن زدم او گفت كه افرادی لباس شخصی بدون اجازه وارد خانه شدند . آنها خود را مامور اطلاعات معرفی كردند و به دنبال تو می گشتند” .
ماموران امنیتی در آن زمان كه با عدم حضور “علیرضا” در منزل مواجه میشوند همسرش را در یك اطاق حبس میكنند و خانه ایشان را مورد بازرسی قرار میدهند . آنها چند جلد كتب مسیحی از جمله كتاب مقدس ، دیش ماهواره و تندیس های مسیح موجود در محل را جمع آوری كرده و پس از چند ساعت انتظار با دادن شماره تلفنی به همسر ایشان محل را ترك مینمایند و كلیه وسایل را نیز با خود میبرند . آنها قبل از ترك محل به همسر وی میگویند كه از شوهرش بخواهد هرچه سریعتر با آن شماره تماس بگیرد و وقتی او علت را جویا میشود ، ماموران پاسخ می دهند كه مداركی دال بر ارتباط علیرضا با شبكه های ماهواره ای مسیحی و فعالیت های كلیسائی غیر قانونی در اختیار دارند .
بازداشت و

علیرضا” بدفعات مورد بازجویی قرار میگیرد سپس برای اینكه ماموران به پاسخ های مورد نظرشان برسند آنها وی را به اطاق ویژه ای میبرند و با دستبند وی را آویزان میكنند و ضمن فحاشی به مسیحیان و مسیحیت و همچنین ادای كلمات ركیك درباره او و خانواده اش با شلنگ و كابل به جان او میافتند . وقتی “علیرضا “زیر فشار شكنجه میگوید كه حرف خواهد زد او را پائین می آورند و دوباره بازجو همان سوالات درباره كلیساهای خانگی و شبكه های ماهواره ای مسیحی و ارتباط او با آنها را تكرار میكند .
علیرضا” كه هنوز پس از گذشت بیش از ۲ ماه از آن ماجرا آثار شكنجه و ضرب و شتم بر روی بدنش به وضوح مشاهده میشود درباره ادامه ماجرا به گزارشگر “محبت نیوز” گفت :
وقتی باز هم جواب های من آنها را قانع نكرد این بار از پا من را آویزان كردند و با شدت بیش از پیش با اجسامی كه فكر میكنم شلنگ آب یا كابل برق بود هر بار ۱۰ تا ۱۵ ضربه بسیار محكم به نقاط مختلف بدنم میزند و اینقدر این كار را ادامه دادند تا من از حال میرفتم و بعد روی من آب میریختند و با مشت و لگد دوباره میزدند و سوالهایشان را تكرار میكردند . هربار حملات و ضربه های آنها شدیدتر میشد و حرفهایشان ركیك تر تا اینكه من به كلی بیهوش شدم و دیگر چیزی نفهمیدم
 .
آزادی و فرار
سرانجام در روز جمعه ۹ مهرماه ۱۳۸۹ ( یكم اكتبر ۲۰۱۰) پس از ۳ روز بازجوئی و شكنجه سخت خانواده علیرضا توانستند ضامن معتبری پیدا كنند و با سپردن تعهد وی را از دفتر اطلاعات شهریار بیرون بیاورند . بخاطر وجود آثار شكنجه و تنبیه بدنی شدید ماموران اطلاعات با این شرط اجازه مرخص شدن او از بازداشتگاه را دادند كه برای درمان تن مجروح خود به هیچ پزشك یا بیمارستانی مراجعه نكند و منتظر باشد تا نوبت رسیدگی به پرونده او در دادگاه انقلاب برسد .
علیرضا” به گزارشگر آژانس خبری مسیحیان ایران گفت: ماموران اطلاعات ضمن تهدید به من گفتند كه اگر درباره این بازجوئی و شكنجه اطلاع رسانی كند و یا اگر بخواهد به فعالیتهای مسیحی خود ادامه دهد باید منتظر یك حادثه مثل یك تصادف رانندگی باشد یا خانواده اش جسد او را در یكی از باغها یا نقاط دورافتاده و خلوت شهر خواهند یافت بدون اینكه علت مرگ مشخص شود !
علیرضا ” كه بسیار ترسیده بود و هر لحظه احساس میكرد كه ممكن است دوباره وی را احضار كنند با تنی كاملا مجروح و روحی شكنجه دیده ظرف چند هفته بعد با صرف هزینه زیاد از ایران خارج میشود و همسرو فرزندش نیز پس از مدتی به او می پیوندند . آنها اكنون به خاطر ایمان و اعتقادات مسیحی خود مجبور به ترك كشور شده اند .
علیرضا” میگوید به خاطر این رفتار وحشیانه و غیر انسانی و غیر قانونی ماموران اطلاعات ، تصمیم دارد از آنها به سازمانهای مدافع حقوق بشر و مخالف شكنجه شكایت ببرد و انتظار دارد در این مسیر همه مردم آزاده و زجر دیده جهان به خصوص مسیحیان از وی و خانواده اش حمایت نمایند و در این لحظات سخت برای بهبودی جسم و روح شكنجه دیده او دعا كنند
 .شكنجه بخاطر ایمان مسیحی

علیرضابدفعات مورد بازجویی قرار میگیرد سپس برای اینكه ماموران به پاسخ های مورد نظرشان برسند آنها وی را به اطاق ویژه ای میبرند و با دستبند وی را آویزان میكنند و ضمن فحاشی به مسیحیان و مسیحیت و همچنین ادای كلمات ركیك درباره او و خانواده اش با شلنگ و كابل به جان او میافتند . وقتی “علیرضا “زیر فشار شكنجه میگوید كه حرف خواهد زد او را پائین می آورند و دوباره بازجو همان سوالات درباره كلیساهای خانگی و شبكه های ماهواره ای مسیحی و ارتباط او با آنها را تكرار میكند .
علیرضا” كه هنوز پس از گذشت بیش از ۲ ماه از آن ماجرا آثار شكنجه و ضرب و شتم بر روی بدنش به وضوح مشاهده میشود درباره ادامه ماجرا به گزارشگر “محبت نیوز” گفت :
وقتی باز هم جواب های من آنها را قانع نكرد این بار از پا من را آویزان كردند و با شدت بیش از پیش با اجسامی كه فكر میكنم شلنگ آب یا كابل برق بود هر بار ۱۰ تا ۱۵ ضربه بسیار محكم به نقاط مختلف بدنم میزند و اینقدر این كار را ادامه دادند تا من از حال میرفتم و بعد روی من آب میریختند و با مشت و لگد دوباره میزدند و سوالهایشان را تكرار میكردند . هربار حملات و ضربه های آنها شدیدتر میشد و حرفهایشان ركیك تر تا اینكه من به كلی بیهوش شدم و دیگر چیزی نفهمیدم

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر